ღخاطره های علیرضا جونمღ

امروز نوشت

1394/2/27 20:28
423 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانا و خواهر داداشای کوچولو

امروز خواستیم با مادر شریف و برادر نازارم بریم خونه پدر بزرگم..

رفتیمم..

من اول اومدم لباسا خوشگلشو براش پوشیدم ...

(حیف شد بخدا کامپیوترمون خرابه وگرنه عکسشو مینداختم)

خوب لباسای شیکش رو پوشوندم براش

موهاشو فشن زدم

(البته به داداشای سید ما که نمیاد مو فشن کنن..ولی خوووووووووب)

موهاشم فشن کردم  شده بود عین هو  کره ای ها:)

عینکشم گزاشتم جلو چشاش

ایقد ناز شده بود که نگو..حالا هم که برگشتیم خونه..

خداییش خیلی خوش گذشت

البته من رفتم خونه داییم  مادرم داداشم رو برد خونه پدر بزرگم..

خلاصه خیلی باحال بود امروز

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

دومین جشنواره تولید کتابهای صوتی
28 اردیبهشت 94 12:35
با سلام دوست عزیز... از شما دعوت می شود تا در دومین جشنواره تولید کتابهای صوتی برای کوکان ونوجوان نابینا شرکت فرمائید. همچنین خواهشمند است عنوان «همکار افتخاری» ما را جهت کمک دراجرای این برنامه پذیرا باشید.
زهـــــــــرا
پاسخ
حتما
مامان آنيتا
29 اردیبهشت 94 17:24
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
زهـــــــــرا
پاسخ
چشـــــــــــم